حدود یک دهه از توجه به تجارت اجتماعی، بهعنوان پارادایمی نوین در حوزه تجارت و کسبوکار میگذرد. نخستین تلاش برای کاربرد این پارادایم، بررسی فرایند پذیرش آن است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی فرایند پذیرش تجارت اجتماعی از دیدگاههای مختلف و تحلیل شکاف تحقیقاتی است. دیدگاههای بررسی شده عبارتاند از: تمرکز بر مراحل پذیرش، تئوریهای پایهای استفاده شده، همآفرینی ارزش، نوع و میزان مشارکت مشتری، توجه به فضای نوآوری، نوع رسانه استفادهشده، تمرکز جغرافیایی مطالعات، نوع تراکنشهای کسبوکار، عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر و نوع تأثیر آنها، حوزههای تمرکز موضوعی و کاربردی، انواع روشهای اجرای پژوهش، ابزارهای تحلیل داده و تمرکز بر نمونههای آماری. بر این اساس، 203 مقاله که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر پذیرش تجارت اجتماعی تأثیرگذار بودند، شناسایی و بررسی شدند. بازۀ زمانی برای انتخاب مقالهها، از سال 2010 تا 2020 در نظر گرفته شد. مرور نظاممند، بر اساس خطمشی ایبیاسای انجام گرفت. مقالههای نهایی، پس از جستوجو و غربال در 11 پایگاه علمی انتخاب و با دو رویکرد تحلیل کمّی و تحلیل شکاف، بررسی شدند. تحلیل کمّی نشان داد که تئوریهای حوزه پذیرش و کاربرد تکنولوژی در پژوهشها بیشترین تعداد بودند؛ از بین پلتفرمها، شبکههای اجتماعی بیشترین کاربرد را داشتند و مهمترین عامل تأثیرگذار بر پذیرش، عامل اعتماد بود. از نظر تفکیک جغرافیایی، قاره آسیا و بر اساس کشورها، چین و آمریکا بیشترین تعداد پژوهشها را داشتند. بر اساس نتایج تحلیل شکاف در بخش کمّی پژوهش، تمرکز بر پذیرش تجارت اجتماعی در کسبوکارهای خدماتمحور، بهکارگیری روشهای کیفی و ارائه مدل، تمرکز بر پلتفرمهای تجارت الکترونیک و مجهز کردن آنها به سازههای تجارت اجتماعی و تمرکز بر تراکنشهای کسبوکار با کسبوکار، خلأهای پژوهشی شناسایی شدند.